دکلمه | دکتر نشست و گفت که امروز بدتری!
🎙️ #دکلمه
💚 #دکتر_نشست_و_گفت_که_امروز_بدتری
دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!
پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری
بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد
مادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم
این بار می بریم تو را جای بهتری"
حالم خرابتر شد و بُغضم شکاف خورد
چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:
دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعد
افتاد روی گونه ی من ناگهان پری
خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان
وا کردم از خیال خودم سویتان دری:
من بودم و سکوت و حرم صحن انقلاب
تو بودی و نبود به جز من کبوتری
لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت
از هر طرف رسید شمیم معطری
از من عبور کردی و دردم زیاد شد
گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟
گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست...
دیدم کنار صحن نشسته ست مادری
فرمود: در حریم منی یا علی بگو
برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری
برخاستم ...دو پای خودم بود...در مطب
گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری
تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف
تکرار "یا امام رضا" های مادری
دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت
دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!
برخاستم درون مطب روی پای خود
فریاد مادر و پدرم کرد محشری
📝 شاعر #حسن_اسحاقی
#امام_رضا علیه السلام
#کرامت_امام_رضا #شفا_گرفتن
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#همای_سعادت_است_حسین
#سفینة_النجاة_است_حسین
#ابد_والله_ما_ننسی_حسینا
#خادم_الحسین علیه السلام
#یاسین_یاحسین #شاه_کربلا
#فروا_الی_الحسین علیه السلام
💚 #دکتر_نشست_و_گفت_که_امروز_بدتری
دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!
پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری
بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد
مادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم
این بار می بریم تو را جای بهتری"
حالم خرابتر شد و بُغضم شکاف خورد
چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:
دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعد
افتاد روی گونه ی من ناگهان پری
خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان
وا کردم از خیال خودم سویتان دری:
من بودم و سکوت و حرم صحن انقلاب
تو بودی و نبود به جز من کبوتری
لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت
از هر طرف رسید شمیم معطری
از من عبور کردی و دردم زیاد شد
گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟
گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست...
دیدم کنار صحن نشسته ست مادری
فرمود: در حریم منی یا علی بگو
برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری
برخاستم ...دو پای خودم بود...در مطب
گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری
تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف
تکرار "یا امام رضا" های مادری
دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت
دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!
برخاستم درون مطب روی پای خود
فریاد مادر و پدرم کرد محشری
📝 شاعر #حسن_اسحاقی
#امام_رضا علیه السلام
#کرامت_امام_رضا #شفا_گرفتن
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#همای_سعادت_است_حسین
#سفینة_النجاة_است_حسین
#ابد_والله_ما_ننسی_حسینا
#خادم_الحسین علیه السلام
#یاسین_یاحسین #شاه_کربلا
#فروا_الی_الحسین علیه السلام
۴.۱k
۰۹ آبان ۱۴۰۳